زمينه‌ي تحقيقاتي آب‌شستگي

آب‌شستگي پايه‌ي پل

 

يکي از مهم‎ترين سازه­هايي که از دير باز مورد توجه همگان بوده، پل است. جهت عبور از رودخانه­ها، وجود پل­ها اجتناب‎ناپذير است. يکي از مهم‎ترين عوامل تخريب پل­ها، آب­شستگي موضعي ( Local scour) در پايه­هاي آنها است و بشر همواره به دنبال مهار اين پديده بوده است. آب­شستگي پديده­اي است که در اثر اندرکنش آب­وخاک، بستر رودخانه يا سواحل دچار تغييرات ­شوند. بررسي‌هاي انجام شده نشان مي‌دهد كه عامل اساسي تخريب پل‌ها عدم رعايت مسايل هيدروليكي است (شكل 1). تخريب پل‌ها در هنگام وقوع سيلاب باعث اختلال در سيستم حمل‌ونقل مي‌گردد و باعث ايجاد معضلات اجتماعي و حتي مخاطرات جاني مي‌گردد (شكل 2).

در طي 60 سال گذشته، مطالعه آب­شستگي موضعي در پايه­ي پل­ها مورد توجه محققين متعددي قرار گرفته است. الگوي جريان در اطراف پايه‌ي پل بسيار پيچيده است (شكل 3). جريان سه­بعدي غيردایمي و بستر متحرک باعث شده که اين زمينه‎ی تحقيقاتي همچنان در حال توسعه باشد. هنگامي‎که جريان يک­بعدي آب به پايه‌ي پل برخورد مي­کند، سيستم­هاي گردابي اطراف پايه ايجاد مي­شوند و جريان سه­بعدي خواهد شد. چهار مرحله­ي اساسي در طي توسعه­ي آب­شستگي قابل تشخيص است:

مرحله­ي اول) در زمان شروع آب­شستگي، جريان يك‌بعدي به پايه­ي پل برخورد كرده، پس از  منحرف شدن  باعث تشکيل گرداب اوليه خواهد­شد. اين گرداب باعث افزايش تنش برشي در کناره­هاي پايه­ي پل و حرکت رسوبات مي‎گردد. در پايين‎دست پايه، جدايش جريان در محدوده‌ي برخاستگي اتفاق خواهد افتاد.

مرحله­ي دوم) وقتي چاله­ي آب­شستگي به جلوي پايه مي­رسد، گرداب اوليه ناپديد مي­گردد و نقطه­ي جدايش از محور کانال در پايين­دست به سمت بالادست منتقل مي­گردد.

مرحله­ي سوم) در اين مرحله، گردابي در چاله­ي آب­شستگي شکل خواهدگرفت که در پلان شبيه به نعل‎اسب است، از اين رو به آن گرداب نعل­اسبي ( Horseshoe vortex) گفته مي­شود.

مرحله­ي چهارم) سيستم گرداب نعل­اسبي به‎طور کامل توسعه­يافته و به‎علت توسعه‌ي چاله­ي آب­شستگي، سرعت جريان کاهش مي­يابد و سرعت توسعه‎ي آب­شستگي کاهش خواهد يافت. عامل اصلي در توسعه‎ي آب­شستگي، گرداب نعل­اسبي توسعه‎يافته بوده و جريان جداشده از پايه و ناحيه‎ي متصل برخاستگي فقط در محدوده­ي بالايي سطح آب موثر خواهند بود. گرداب برخاستگي ( Wake vortex) عامل انتقال مواد جدا شده از بستر در اثر گرداب نعل­اسبي به پايين­دست پايه است. با افزايش فاصله از پايه، قدرت گرداب برخاستگي به شدت کاهش مي­يابد. به‎همين دليل، در پايين‌دست پايه غالباً با يک انباشتگي رسوب مواجههايم.

به‌طور كلي، دو روش اساسي جهت كنترل آب‌شستگي وجود دارد:

1) بالابردن مقاومت مواد تشكيل‌دهنده‌ي بستر: در اين روش، بالابردن مقاومت مصالح بستر در برابر جريان آب مدنظر است. اگر بستر رودخانه با ذرات درشت‌ دانه‌تر جايگزين شود، احتمال شسته‌شدن بستر كم مي‌شود. استفاده از سنگ‌چين ( Riprap) از جمله روش‌هاي بالابردن بردن مقاومت بستر است (شكل 4). سنگ‌چين مي‌تواند از مصالح شكسته و يا رودخانه‌اي تشكيل شده و مي‌تواند به‌صورت گابيون اجرا شود.

2) كاهش قدرت جريان: از آنجا‌يي‌كه جريان روبه‌پايين، گرداب نعل‌اسبي و گرداب برخاستگي سه عامل مهم آب‌شستگي است، هر عاملي كه بتواند قدرت اين عوامل را كاهش دهد، مي‌تواند باعث كنترل آب‌شستگي گردد. استفاده از طوق ( Collar) يكي از اين وسايل است (شكل 5). طوق يك صفحه با ضخامت كم است كه دور پايه را مي‌پوشاند. طوق به‌مانند يك مانع در برابر جريان روبه‌پايين عمل مي‌كند و باعث تضعيف جريان روبه‌پايين و در نتيجه كاهش قدرت گرداب نعل‌اسبي مي‌گردد.

تحقيقات اخير بر روي آب‌شستگي تحت فشار ( Pressure flow) متمركز شده است كه در آن، عرشه‌ي پل مستغرق مي‌گردد (شكل 6). از ديگر زمينه‌ها مي‌توان به آب‌شستگي پايه‌ي پل با پي‌ عريض (شكل 7) و تأثير آب‌شستگي بر ظرفيت باربري شمع‌هاي واقع در زير پي پايه‌ي پل اشاره كرد (شكل 8).

 

مقالات پژوهشي نويسنده در اين زمينه

Zarrati, A.R., Chamani, M.R., Shafaie, A., and Latifi, M. (2010). “Scour countermeasures for cylindrical piers using riprap and combination of collar and riprap”. International Journal of Sediment Research, 25(3), 313-321.     Moredetails

Aarabi, M.J., Chamani, M.R., Dehghani, A.A., and Asghari, K. (2011). “Numerical Simulation of Temporal Evolution of Local Scour in Bridge Pier with Nonuniform Sediment”. Advanced Materials Research, Volumes 250–253, 3610-3614. More details 

تحت نظارت وف ایرانی